روز های دلهره
روز سیزده بدر بود که بعد از یک ساعت تفریح برگشتیم خونه و ناگهان متاسفانه لکه دیدم خیلی ترسیدم روز ۱۳ تعطیل روز چهاردهم تعطیل بود .سریع داروی مخصوص رو خریدم و استفاده کردم همون شیاف پروژسترون. خلاصه اینکه روز سیزدهم و چهاردهم رو خیلی پر استرس گذراندم منتظر روز پانزدهم پنجشنبه بودم. پنجشنبه صبح که برم سونو گرافی صدای قلب جنین رو بشنوم. تمام این دو روز با خودم فکر میکردم چرا آخه ؟قراره چی بشه؟ بیشتر از همه نگران محیا بودم چون خیلی منتظر بود .پنجشنبه ساعت یک نوبت سونو من شد رفتم سونو وقتی که دکتر اولین کاری که کرد صدای قلب نی نی کوچولوی ما رو برام گذشت خیلی خوشحال شدم حتی همسر جان که بیرون از اتاق نشسته بود هم صدای قلب رو شنید آبجی کنارم بود خیلی...
نویسنده :
مریم
10:28